آیا «محمد مرسی»، مصر را به سرنوشتی نامعلوم سوق خواهد داد


مصر، در آستانه تظاهرات روز 30 ژوئن
 

اگرچه به نظر می‌رسد، فشارهای گروه‌ها و جریان‌های معارض مصر نتواند مرسی را به کناره‌گیری از قدرت وادارد، اما زنگ خطری جدی به وی درباره عدم عدول از اهداف انقلاب و چشم‌های داشت‌های مردم این کشور در سیاست‌های داخلی و خارجی است.

«احمد عبده طرابیک»، نویسنده و کارشناس مسائل سیاسی مصر در تحلیلی بر اوضاع داخلی این کشور و تظاهراتی که قرار است، روز 30 ژوئن در این کشور برگزار شود، می‌نویسد: مصر هم اکنون در وضعیت دشواری به سر می‌برد و همه در انتظار روز 30 ژوئن و تظاهراتی هستند که قرار است، در این روز برگزار شود و وضعیتی که کشور مصر پس از آن با آن مواجه خواهد شد.

هم اکنون در مصر همه از روز 30 ژوئن سخن می‌گویند. جریان‌ها و گروه‌های معارض مصری به روز 30 ژوئن به عنوان روز کناره ‌گیری «محمد مرسی»، رئیس جمهوری مصر از قدرت نگاه می‌کنند و حتی در این راه سخنرانی کناره ‌گیری وی از قدرت و نحوه محاکمه سران نظام حاکم و جدول اعمال مرحله انتقالی را نیز آماده کرده‌اند.

اما هواداران و طرفداران نظام حاکم که هواداران و طرفداران جماعت اخوان المسلمین و اکثر جریان‌های اسلامگرای مصر را تشکیل می‌دهند، از روز 30 ژوئن تحت عنوان روز از خود گذشتگی و جهاد برای حفظ شریعت و نظام سخن می‌گویند.

این موضع گیری‌ها موجب شده تا شکاف بزرگ و عمیقی بین دو گروه در جامعه مصر به وجود آید و گویی در این میان یک فرد عاقل و با تدبیری در این کشور یافت نمی‌شود که با عقل و اندیشه خود چاره‌ای برای این اوضاع بیاندیشد.

از زمانی که محمد مرسی در انتخاباتی پاک و درست که برای اولین بار مصر شاهد آن بود و رهاورد انقلاب 25 ژانویه 2011 این کشور به شمار می‌آمد، قدرت را در مصر به دست گرفت، همه گمان می‌کردند که این کشور وارد دوره جدیدی جهت تحقق اهداف انقلاب این کشور خواهد شد که در کرامت و آزادی و عدالت اجتماعی نمود پیدا می‌کرد و بسیاری از مردم مصر و فراتر از آن ملل عربی و اسلامی امید بسیاری به مصر پس از رسیدن مرسی به قدرت داشتند، چون وی را از جمله اعضای برجسته جماعت اخوان المسلمین می‌دیدند که بالطبع می‌بایست طرح اسلامی بزرگی برای این کشور داشته باشد.

همچنین بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند، کسب اکثریت آرا توسط جریان اسلامگرای مصر طی انتخاباتی که در این کشور برگزار شد، سرآغاز بیداری اسلامی در جهان عرب و اسلام است که می‌تواند، جایگاه گذشته جهان اسلام در عرصه بین المللی را بار دیگر و پس از دهه‌ها حاکمیت حاکمان سابق مصر به آن باز گرداند که این کشور را به گنجی استراتژیک برای غرب به طور عام و رژیم صهیونیستی به طور خاص تبدیل کرده بودند و علیه کشورهای دیگر عربی و اسلامی همپای غرب و رژیم صهیونیستی توطئه می‌کردند.

محمد مرسی از زمان به دست گرفتن قدرت در مصر تلاش کرد، در عرصه سیاست خارجی، سیاستی را اتخاذ کند که با سیاست‌های پیش از انقلاب تفاوت داشته باشد، به عبارت دیگر اینگونه برداشت شد که مصر در سیاست خارجی خود بر سیاست‌های پیشین و عهد سابق انقلاب کرده است، به همین منظور مرسی در اولین سفرهای خارجی خود روی به سوی شرق کرد و راهی چین و روسیه و پاکستان شد که تا پیش از آن هیچ رئیس جمهوری در مصر به این کشورها سفر نکرده بود و گام‌های مثبت بی‌شماری برای از سرگیری روابط ایران و مصر از طریق سفر به تهران و حضور در اجلاس عدم تعهد و استقبال از «محمود احمدی نژاد»، رئیس جمهوری ایران در قاهره جهت حضور در کنفرانس سازمان همکاری اسلامی برداشت، همچنین ایران پذیرای اولین هیئت مردمی مصر در تهران بود تا پس از آن دیدارهای متقابلی بین مسئولان و هیئت‌های دو کشور انجام شود.

در همین راستا بود که مصر شاهد سفر اولین گروه از گردشگران ایرانی به خود بود که نشان از تغییر و تحول در مصر و مواضع آن و خارج شدن از سیطره و نفوذ آمریکا و غرب داشت، به ویژه پس از آنکه مصر اقدام به ارائه راه حل مسالمت آمیزی برای بحران سوریه از طریق تشکیل کمیته چهار جانبه‌ای متشکل از مصر، ایران، عربستان سعودی و ترکیه کرد که کشورهای تاثیر گذار بر بحران سوریه و ثبات و استقرار در منطقه به شمار می‌آیند و سوریه را بخشی از امت و جهان اسلام می‌دانستند که این چهار کشور نیز بخشی از آن را تشکیل می‌دادند. اما به سرعت این کمیته منحل و از ادای نقشی که از آن انتظار می‌رفت، باز باز ماند، همان‌طور که شاهد تغییر موضع یکباره مصر در قبال سوریه و قطع ناگهانی و غیر منتظره روابط دیپلماتیک قاهره با دمشق شدیم، بدون اینکه دریابیم واقعا چه تغییری در میدان سوریه روی داده که رهبران مصر را به اتخاذ چینن موضعی وادار کرده است.

انقلاب 25 ژانویه 2011 مصر این فرصت بزرگ را به اخوان المسلمین داد تا نمونه و الگویی مناسب برای حکومت اسلامی از طریق همکاری با جریان‌های اسلامگرای داخل این کشور ارائه دهند و جبهه‌ای قوی و قدرتمند در مقابله با جریان‌ها و گروه‌هایی که خواهان براندازی انقلاب مصر هستند و در این راه با نیروهای سکولار راستگرا و چپگرا و قبطی‌ها هم پیمان شده‌اند، تشکیل دهد که هم اکنون به عنوان چالشی بزرگ در برابر هر طرح اسلامی که قرار است، در مصر به اجرا گذاشته شود، مطرح هستند و از هرگونه تلاشی که درصدد قرار دادن انقلاب مصر در روند درست و صحیح آن است، جلوگیری می‌کنند.

در حوزه روابط خارجی این امکان برای محمد مرسی فراهم بود تا با کشورهای بزرگ اسلامی و تاثیر گذار منطقه‌ای و در راس آنها ایران، ترکیه، مالزی، اندونزی، پاکستان و غیره ائتلاف کند و پل‌هایی برای همکاری با آنها بزند، چون این کشورها بیش از هر کشور دیگری در عرصه خارجی خواهان پیروزی و موفقیت انقلاب مصر و مشارکت در بازسازی اقتصاد این کشور بودند، برخلاف کشورهای غربی که همواره هرگونه همکاری و کمک به مصر را رد می‌کردند. این درحالی است که تمام کشورهای اسلامی نیز خواهان بازگشت قدرتمند مصر به عرصه اسلامی و منطقه‌ای و مشارکت آن در مقابله با رژیم صهیونیستی علیه کشورهای منطقه بودند که خواهان نابودی منطقه برای تامین منافع خویش است.

کشورهای غربی عراق را از دو بعد اقتصادی و نظامی نابود کردند، سودان را به دو تکه تقسیم کردند، به طور مستمر ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کنند و به خاطر اینکه ایران در برابر چشم داشت‌ها و اطماع غرب در منطقه ایستادگی کرده، چند سال است که آن را محاصره و تحریم اقتصادی کرده‌اند تا پس از آن روی به سوی سوریه آورده‌اند تا این کشور را تکه تکه و تجزیه کنند و اگر امکان این امر فراهم نشد، آن قدر آن را تضعیف کنند که توان ایستادن روی پای خود را نداشته باشد و هم اکنون نوبت به مصر رسیده تا با برانگیختن فتنه‌های داخلی و انتشار ناامنی و عدم استقرار آن را هدف قرار دهد، در حالی‌که پیشتر شاهد بروز ناامنی‌هایی در شبه جزیره سینا و تحریک کشورهای منطقه حوزه نیل علیه مصر نیز بودیم. تا درحال حاضر محمد مرسی با کابوس جریان‌ها و نیروهای معارض مصری نیز مواجه باشد که خواهان برکناری وی از قدرت و برگزاری انتخابات زود هنگام هستند و این خواسته‌ها و مطالباتی است که از سوی نیروها و احزاب لیبرال و سکولار و مسیحی حمایت می‌شود.

رئیس جمهوری مصر چندی پیش حمایت کشور متبوعش از معارضان سوری علیه نظام سوریه را اعلام کرد و این نشان داد که واشنگتن و قاهره پای در یک راه گذاشته و با هماهنگی یکدیگر عمل می‌کنند. به گونه‌ای که واشنگتن در قبال ارائه کمک‌های نظامی به مصر خواهان ارائه برخی تعهدات و التزام‌ها از قاهره است که در راس این تعهدات ادامه معاهده صلح با رژیم صهیونیستی است، همچنین آمریکا هیچ‌گاه نمی‌خواهد، مصر از زیر سلطه این کشور خارج شود و نمی‌خواهد روند امور در این کشور بزرگ و تاثیرگذار عربی و همجوار با سرزمین‌های اشغالی روند عادی و طبیعی و برخلاف منافع واشنگتن را سپری کند.

آشکار نیست، اختلافات و برخوردهای بین اسلامگرایانی که هم اکنون قدرت را در مصر در دست دارند با خود از یک سو و اسلامگرایان با دیگر گروه‌ها و جریان‌های لیبرال و مسیحی و سکولار معارض و بیمناک از به قدرت رسیدن اسلامگرایان به کجا بیانجامد. افزودن بر اینکه اوضاع بحران‌زده اقتصادی مصر در راستای حکومت مرسی بیش از پیش تشدید شده و بر مردم این کشور فشار می‌آورد و این موضوع به شدت مردم مصر را به ستوه آورده است. اگرچه احتمال پیروزی چنین تحرکاتی در واداشتن مرسی به کناره گیری از قدرت وادارد. اما هشدار شدیدی به رئیس جمهوری اسلامگرای مصر درباره سیاست‌های داخلی و خارجی این کشور است که در حد مقبول و پذیرفته‌ای باشد و با خواسته‌ها و چشم‌ داشت‌های مردم مصر و اهداف انقلاب 25 ژانویه 2011 همخوانی داشته باشد، چه در غیر این صورت ممکن است، سرنوشت مصر را به سرنوشتی نامعلوم دچار کند.






June 27th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی